پارت سوم

زمان ارسال : ۴۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 14 دقیقه

دوم و سومین ماه

-خبر این که مامان یه عروس دیونه رو آورده خونه مثل بمب ترکیده...شدیم مضحکه ی مردم.

روی تخت دراز کشیدم و صدای صحبت های آزار دهنده زهره و طلا از پشت در به گوش می رسید. توی خودم مثل جنین جمع شدم و چشمانم را محکم بستم. اما س ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.