بلاک کد به قلم حدیث افشارمهر
پارت دوم
زمان ارسال : ۴۵۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه
فردای روز عروسی رسم پاتختی برگذار شد. همه برای دادن کادو به عروس به خانه اش می رفتند و جشن کوچکی می گرفتند. دو ساعت وقت برای آرایش گذاشتم و زهره(خواهر سوم پویان) مشغول اتو کشیدن موهایم بود. طلا(خواهر اول پویان) لباسم را از کمد در آورد و گفت:
- ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اتنا
00حس میکنم پویان دوسش نداشته