پارت یکم

زمان ارسال : ۲۷۷ روز پیش

سراسیمه از خواب برخاستم. نفس نفس می زدم ودانه های عرق از شقیقه وپیشانی ام شره کردند.

ملحفه سفید رنگ کهنه را از روی بدنم کنار زدم وچند نفس عمیق کشیدم.


با دست کل صورتم را پوشاندم وسعی کردم صورت چندشم را پاک کنم.


...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید