پارت بیست

زمان ارسال : ۴۴۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

ستاره نگاه نگرانش را میان همه‌شان رد و بدل کرد. همه منتظر یک توضیح بودند!

- اره تو درست می‌گی. اون مادرش بود، چیزی برای پنهون کردن که وجود نداره.

سهیل چشمانش را بست و نگاهش را از عموزاده هایش گرفت. فهمید که یک دردسر تازه در راه است و ای ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید