در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست
زمان ارسال : ۴۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
ستاره نگاه نگرانش را میان همهشان رد و بدل کرد. همه منتظر یک توضیح بودند!
- اره تو درست میگی. اون مادرش بود، چیزی برای پنهون کردن که وجود نداره.
سهیل چشمانش را بست و نگاهش را از عموزاده هایش گرفت. فهمید که یک دردسر تازه در راه است و ای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم
00وایییییی عالی بود 🤣🤣🤣🤣داداش ها دقیقا همینن تا حرصتو در نیارن روزشون شب نمیشه😂😂😂 دقیقا خودشه