ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت ده
زمان ارسال : ۴۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
-نمیدونم با چه جراتی مسئولیتت رو به عهده گرفتم و خونت رو از آداش خریدم.
نیمنگاهی حوالهم میکنه:
-اسمت ماهرخه دیگه؟
-بهم میگن ماهی.
با غرور میگه:
-من هرچی دوست داشته باشم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
امی
00خوبه