ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت ده :
-نمیدونم با چه جراتی مسئولیتت رو به عهده گرفتم و خونت رو از آداش خریدم.
نیمنگاهی حوالهم میکنه:
-اسمت ماهرخه دیگه؟
-بهم میگن ماهی.
با غرور میگه:
-من هرچی دوست داشته باشم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
عالی
00عالی