پارت هشتم

زمان ارسال : ۴۸۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه

-به... به... به جون...

بی‌حوصله نچی می‌کنه و دوباره سرم توی آکواریوم فرو می‌ره. دلم می‌پیچه و شش‌هام رو پر می‌کنه، ماهی پف‌دار و نارنجی رنگی به سرعت به سمت صورتم شنا می‌کنه. دردی وحشتناکی حوالی چونه‌م می‌پیچه که برق از کله‌م می‌پره و بی‌اختیار با کف دست‌هام به دو طرف شیشه آکواریوم می‌کوبم. موهام رو کش می‌ده و سرم از آکواریوم خارج می‌شه و به‌محض بیرون اومدن سرم، چشم هام سیا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ریحان

    00

    عالی تر از عالیی❤️

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    قربون شما

    ۱ سال پیش
  • نفس

    00

    بازم مث همیشه عاااااالی دست گلت درد نکنه بیچاره ماهرخ اون نواب گور ب گور شده کجا رفته اخه

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    پیداش میشه بالاخره

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    پیداش میشه بالاخره

    ۱ سال پیش
  • سارای

    ۲۹ ساله 00

    سلام عالی بود، بیچاره ماهرخ😥😥

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    ☹️☹️☹️

    ۱ سال پیش
  • نرگس

    00

    😘😘⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    😍😍

    ۱ سال پیش
  • ثنا بانو

    ۳۰ ساله 00

    ❤️ 🔥❤️ 🔥❤️ 🔥❤️ 🔥

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    😍❤️

    ۱ سال پیش
  • مهیا

    00

    قلمت خیلی قشنگه نویسنده جونم ایشالا که موفق باشی💙❤

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    فدای شما خانم

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    00

    عالیه طولانی بودن پارت جالبه واینکه فهمیدم نواب چکارکرده

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    😍😍😍😍

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.