سایه ی من به قلم زهرا باقری
پارت بیست و ششم :
تا دو ساعت بعد از رفتن میلاد و بقیه توی اتاق نشسته بودم. روز تعطیل بود و کلاسی نداشتم، مهتاب و بابا توی اتاق بغلی خوابیده بودن و من توی هال و جلوی تلویزیون بودم.
با اینکه سریال مورد علاقهام در حال پخش بود؛ اما واقعاً صفحه.ی تلویزیون و نمیدی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نازنین زهرا
۱۰ ساله 00عالیه من عاشق این رمان شدم ممنون زهرای عزیز🌹