شومینه به قلم نرگس نعمت زاده
پارت بیست و یکم
زمان ارسال : ۱۴۵۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
بدون گفتن کلامی اضافه تر، تلفن را قطع کردم
همان موقع خاموشش کردم و گفتم : کاری می کنم کمک لازم شی آقا کمیل. هنوز طوفان رو نشناختی!
***
~حامی~
نگاهم را به عمارت تماشایی دوختم و با خودم گفتم : یکی م ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
m
1935در حد مرگ از شخصیت این دختره باد و طوفان بدم میادکاش یه آدم مثه من که آب از سرش گذشته جا حامی بود تا دهنشو....میکرد ببخشید ولی واقن حرسم گرفته ازش