در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفده
زمان ارسال : ۴۷۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 14 دقیقه
*****
کنار پنجره ایستاده بود و بیرون را تماشا میکرد.
- حالا به نظرت باید چیکار کنیم مامان؟
مادرش روی یک صندلی راک نشسته و چشمانش را بسته بود. از روزی که تاروتهایش را از دست داده بود هنوز یک کلمه هم با سحر حرف نزده بود.
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ثنا بانو
۳۰ ساله 00دیس لایک دیگه چیه؟؟؟؟؟