در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۴۹۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
- و یه خونهی خوب و مبله در اختیارت میذارم!
ابرو های گلشن بالا پریدند این دیگر زیادی بود. خودش را جمع و جور کرد و دستپاچه گفت: من راضی به این کار نیستم همین که من رو استخدام کنی کافیه! یه دنیا ممنونت میشم. اما... اما...
ادامه داد:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ماهی
00وای چقدر خوبه واقعا ممنونم یعنی اون آقا کی بود مث اینکه گلشن میشناختش