پارت چهارم

زمان ارسال : ۵۰۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 28 دقیقه

وقتی یه خانواده درست نزدیک خونم زندگی می‌کردن دیگه غصه‌ی چیو می‌خوردم؟ نهایتشم اگه کسی می‌خواست اذیتم کنه دو تا عربده می‌کشیدم و خلاص! منو باش بیخودی شلوغش کردم، اگه مهتاب می‌فهمید اون همه توهم و فقط تو دو روز یک‌جا زدم تا یه سال سوژه‌ی خندش جور می‌ش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.