پارت دوم

زمان ارسال : ۳۵۰ روز پیش

- چیه؟! زیر چشمی امونم نمی‌دی.

با گزیدن لبم، خنده‌م رو می‌خورم و خودم رو جلو می‌کشم و بازوی لاغرش رو بین انگشت‌هام، نرم فشار می‌دم:


- ببخشید افرا جونم. حرف‌های میرزایی از یه طرف، فکر و خیال و نخوردن قرص‌هام هم باعث شد تو و راضی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید