زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت چهل و یکم :
صدای ناله خفیف مردونهای از پشت در نیمهباز من رو ترسوند.
قدمی عقب رفتم.
نکنه اون تو اتفاقی افتاده؟
رفتم جلو. آب دهنم و قورت دادم.
دست لرزونم رو دستگیره نشست.
درو هل کوچکی دادم و داخل حموم و سرک کشیدم.
از پشت، کمر لختش و تشخیص دادم.
شاهین بود. خم شده رو سینک دستشویی و بازوهاشو ستون بدنش کرده.
مرتب ناله میکنه گویا داره زجر میکشه.
باز دوباره چش شده این مر
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۶۴۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
M. A
10نگو باز قراره دهن رخشا سرویس شهه🤦🏻 بارخشا دیگ اینجور نباشههه
۲ سال پیشتی تی
101من دیگه دارم نمیتونمممم اگ رخشا فک کنه سام عمدا این مدت بازیش داده چیییییی://////// نبایددددددددددددد
۲ سال پیشمری
31بالاخره یکم اختلاف بینشون پیش میاد ولی فکر نکنم اینطوری بشه
۲ سال پیشBahar
30و بله انتظار به پایان رسیدددددددد🥺😁
۲ سال پیشهانیه
20آخیییییش راحت شدیم 😍 مرسی نویسنده جان عالی بود🤗💓
۲ سال پیشسمیرا
30اوه
۲ سال پیشمهنا
30آخ جوننننننن سام برگشت
۲ سال پیشدختر ماه
40و اینگونه میشه که ساممم واقعی برمیگردههه
۲ سال پیش
عسل
20سام کام بک🤙🏻🧑 ✈️ وایی ترو خدا رخشا فکر نکنهوسام بازیش داده🥺