حکم کن به قلم مرجان فریدی
پارت پنجاه و پنجم :
مرا گشان کشان به سمت تخت برد و روی تخت به زور نشاندم.
-بشین سرجات با جیغ جیغ به جایی نمی رسی.
بلافاصله مانند تیر از کمان رها شدم و به سمت در دویدم که از پشت کمرم را گرفت و مرا عقب راند.
روی زمین پرت شدم فوری بر خواستم.
روبه رویش ایستادم و فریاد زدم:
-مامانم به خاطر تو مرد... منم به خاطر تو این همه سال عذاب کشیدم... به خاطر تو!
تو را آن قدر کشیده و بلند فریاد زدم که حس کردم اتا
مطالعهی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۴۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
حنا
41دیدید گفتم باربد بخاطر خود دیلان اون حرفا رو زد دیدید گفتم دیلانو دوست داره😃😍
۴ سال پیشنیایش
30الان من حس میکنم بابای دیلان خیلی خوبه😬
۴ سال پیشهستی
20خیلی داره جالب میشه 🤩🤩🤩🤩🤩
۴ سال پیشنمیدونم
22من که هنوز از باباهه بدم میاد هرچی هم که باشه 😒دلم به حال دیلان میسوزه😭😭😭😭😭😭😭😭
۴ سال پیشم
50یه پدر همیشه یه پدره حتی اگه از پنجه ها یا خانواده اش هم دور باشه 🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗
۴ سال پیشایمانه
۱۸ ساله 93بنظر من آرام زنده است یا اون روز به پروازش نرسیده یا.... ولی زنده است ی حسی بهم میگه🤔
۴ سال پیشSamin
122پدرش درسته ک خیلی سنگ دله بنظرم هرمردی ک هرچند مغرور باشه واسه ی بچه هاش ی پدره و واسه ی خانوادش سر پناه پدر دیلانم واقعا دوسش داره چون بچشه😊😊😊ممنونم خانم فریدی♥️
۴ سال پیشستایش
10عالیههههههه😍خیلی ممنون خیلی رمان خوبیه 💜💫
۴ سال پیشZarnaz
۱۷ ساله 10عالییییییی ممنون😍😘💜
۴ سال پیش?!
30ممنون از زحماتت مرجان جون فقط اگه میشه عکس بقیه شخصیتارو هم بزارید ヅ
۴ سال پیشAsma
۱۷ ساله 110باز که داره نزدیک پارتای تلگرام میشه خواهشا این دیگه مثل رمان طالع دریا هفته ای یه پارت نباشه 🤧😔😕😟☹️
۴ سال پیشهستی
41دیدید گفتم :)
۴ سال پیشآرام
70باربد باباشه؟؟:
۴ سال پیشفضول ?
۱۹ ساله 70همچین نمایش داد باربد چ طور دیلان رو در آغوش گرفت ک یلحظه جای ی پسرر جوون تصورش کردم😲 این پارت ک خعلی کوتاه بود 😟
۴ سال پیش
باران
00عالی بود😊😍😍😍😍