پارت چهل و یکم

زمان ارسال : ۳۸۲ روز پیش

دو بار ابروهاش و بالا انداخت.

- خودم نشونت می‌دم، خودم کمک می‌کنم کشف کنی!

نگاه چپکی تحویلش دادم.

- زود پسر خاله نشو، تو این چند روز اعصاب من و خرد کردی با زنگ زدنات.

- خب واسه اینه که می‌خوامت... دارم تلاش می‌کنم برای به ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید