بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» به قلم مبینا حاج سعید
پارت صد و بیست و نهم
زمان ارسال : ۵۶۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
ترور با نگرانی، سرعتش را بالا میبرد و یک نگاهش به جاده و نگاه دیگرش به لوکیشنی بود که گوشی نشان میداد. سعی کرد افکار منفیاش را عقب براند و روی رانندگیاش تمرکز کند اما به این که دیر برسد فکر میکرد و عذاب وجدان و نگرانی تا گلویش بالا میآمد و آن ر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما