زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت هشتم :
کتمو در آوردم و یه بلوز پاییزه از تو کمد بیرون کشیدم.
اومدم کمد و ببندم... که یه لحظه تکه شاخهای گوشه کمد تو لیوان استوانهای نظرمو جلب کردم.
زل زدم بهش. این شاخه رو من از یه درخت برداشتم.
دردمند دست بردم و اون رو چنگ زدم.
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
MiM
00کاش حافظه اش جلوتر به طور کامل برگرده وگرنه خیلی دلم میشکنه