زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت چهارم
زمان ارسال : ۶۱۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
- آره امروز دادگاه داریم. آخرین جلسهاس.
- موفق باشین.
دستی به شونم زد.
با دیدن رخشا تو اون کت رسمی حاضر و آماده با کیف تو دستش از جام بلند شدم.
قیافه بیروحش قلب و میشکست.
- سلام؛ آمادهام میتونیم بریم.
نگاه همه بیاستثنا روی اون بود. سه ساله که به عنوان یه وکیل تو یه شرکت حقوقی کار میکنه.
شرکتی که البرز دادستانی پروندههاشو به عهده داره.
یه دادستان
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
شکوفه
00عالی
۳ ماه پیشZahra
00معمایی وجذاب
۴ ماه پیشNg
۲۲ ساله 10البرز کیه چرا یادم نمیاد
۲ سال پیشمهی
00البرز همون استاد رخشا بود که سام باهاش لج بود
۸ ماه پیشنفس
00یکی از بهترین رمانهاس
۸ ماه پیشعالیه
00عالی
۸ ماه پیشسودا
00جالبه
۱۰ ماه پیشمبینا
۱۹ ساله 00پارت ها بینهایت کوتاه هستند و البرز کیه
۱۱ ماه پیشسایه
00عالی
۱۱ ماه پیشاراد
00خوبه
۱ سال پیشسمیرا
40سام کوپس😔😪دلم برا عاشقانشون تنگیده ایکاش طولانی بود
۲ سال پیشدختر ماه
50چرا پارت اتقد کوتاه بود🥲💔
۲ سال پیش
رضا
00رمان خوبیه