پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۱۳۷۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

غرولندکنان از اتاق بیرون آمد.

- چخبره اینقدر قهوه می‌خوری! دلم پوکید واسه یه لیوان چای دیشلمه.

کنارش روی کاناپه نشست. حسام پا روی پا انداخت و تکیه زد:

- خُب، می‌شنوم. تو رستوران چِت شد یهو؟

دخترک مغموم جواب داد:

- ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.