بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» به قلم مبینا حاج سعید
پارت صد و پانزده
زمان ارسال : ۴۴۷ روز پیش
***
چندین ساعت از مستقر شدنمان در خانهی دنج و نقلیای که ترور برایمان جور کرده بود، میگذشت. کلافه خانه را متر میکردم، اتاقها را سر میزدم و با بررسی نقشهکشی عالیاش، حرص میخوردم. ترور لم داده روی صندلی پایه بلند در آشپزخانه، لپتاپش را ر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Baran
10جوری ک عاشق این دوتام خیلی خوبننن