پارت سوم

زمان ارسال : ۴۵۵ روز پیش

***

گنجشک‌ها هیاهویی بپا کرده بودند در لا‌به‌لای شاخه‌های درخت سیب؛ رسیدن صبح را جشن گرفته بودند. ساغر پلک از هم باز کرد و خواب‌آلود کش و قوسی به تنش داد. بااینکه شب را تا دیروقت در فکروخیال آشفته‌اش غرق بود و پلک روی هم نگذاشته بود اما باید ز ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید