زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و هفتاد و نهم
زمان ارسال : ۴۷۴ روز پیش
درک نمیکرد...
هیچ جوره نمیتوانست درک کند یا بفهمد که چرا به ایوان شک دارند.
ایوان او را دوست داشت...
یک آدم موفق بود...
یک قاتل مگر میتوانست نرمال رفتار کند؟
قطعا نمیتوانست!
این عجیب بود که لاریسا آنقدر با ایوان مشکل داشت.
همان موقع که آن نقشه را هم کشید نباید با او موافقت میکرد.
دست خودش نبود اگر اخمهایش را توی هم کشید.
لاریسا این تغییر حالت را دی
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آمنه آبدار | نویسنده رمان
توی پیج اینستام گفته بودم که عاشقانه ست اما یکم متفاوته با عاشقانه باقی رمانام. پارت های جلوتر می فهمید
۱ سال پیشسیتا
02اخه کجاش خفنه درست داره آدم بد ها رو می کشه ولی آدم خطرناکی هست خوب
۱ سال پیشنری
30وقتی آنابت بفهمه ایوان قاتله فک کنم روانی میشه😐😂
۱ سال پیشفاطی
10اخییی گوگولی ولی این تو هستی که به زودی میفهمی عشقت چه آدم خفنیه 🙂🤏😂
۱ سال پیش
..
10آمنه جون من شدیداً دنبال قسمت عاشقانه رمانم ژانرم خوب ذکر شده.اصلا رمان عاشقانه میشه؟