پارت چهل و نهم

زمان ارسال : ۴۸۶ روز پیش

لیوان شربت توی دست سوگند فشرده شد و با غیظ گفت:
- تا کجاشو بگم مهدی؟ چقدر از گذشته رو حذف کنم و چقدرش رو بگم؟ قرارمون چی بود؟ قرارمون فراموش کردن و سوزوندن گذشته نبود؟ اون گذشته‌ی لعنتی مثل دومینویِ، که اگه دهن باز کنم و ازش بگم، باید تا تهش رو بگم می‌فهمی؟ - آره اما قرار هم نبود بعد از این‌همه سال سروکله‌ی منصور و پسرش پیدا بشه و خواهان سارا بشن!
- حالا ای کاش که با گفتن حقیقت دردی

165
135,872 تعداد بازدید
149 تعداد نظر
87 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید