طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت چهارده
زمان ارسال : ۱۲۵۸ روز پیش
نفسم بند اومد و مرد گاز داد و رفت و فوری با کف دست کوبیدم به بازوش و داد زدم:
-راجب خودت چی فکر کردی ها!
انگشتم رو با تحدید جلوش تکون دادم:
-الان میرم پیش پلیس...شما فکر کردید هر غلطی دلتون بخواد میتونید بکنید!؟
بی توجه به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرشام
۲۳ ساله 73یعنی منم چند شخصیتی ام؟؟ یه لحظه مثل فریادم یه لحظه مثل میلاد ! این رمان واقعا حرف نداره ... این قسمت رو که خوندم بیشتر مسمم شدم ادامش رو بخونم ... فکرم رو آروم میکنه خوندنش . مرسی از نویسنده عزیز 👌