پارت بیست :

دلارام روی مبل، کنار راحیل نشسته بود. به دخترهایش نگاه می‌کرد که با آن لباس شب‌های بلند و زیبا چقدر جذاب‌تر و خواستنی‌تر از همیشه بودند. حسرت روزهایی را می‌خورد که کنار دخترهایش نبود و قد کشیدن‌شان را ندید. شیوا در آن لباس سورمه‌ای با موهای شنیون شده، بزرگتر از سنش دیده می‌شد و وقار و متانت رفتارش را از فرنگیس به ارث برده بود. همان اندازه شق‌ورق و با غرور رفتار می‌کرد و قدم برمی‌دا

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۸ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۸۶۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.