خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)

پارت نوزده

زمان ارسال : ۱۳۸۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

مرد لاغراندام بود و ضعیف‌‌الجثه، با ضربه‌ای که خورد فورا خودش را کنار کشید و دست‌ها را برای دفاع از خودش بالا برد. حسام تنها با چَک و لگدی حریفش بود و او را به گوشه‌ای پرت کرد.

- بی‌شرف حیوون... بزنم لِهت کنم...

مرد که می‌دانست حریف حسا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.