شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۵۹۱ روز پیش
خشک شده نگاهش میکردم
ویکتوریا مبهوت غرید:
_چی!
آروی به سمتش چرخید، نگاه نافذ و بی حسش را به ویکتوریا دوخت زد:
_مشکلی وجود داره!؟
ویکتوریا با دستان مشت شده تقریبا داد زد:
_هیچ معلومه داری چیکار میکنی!؟
آروی یک تای ابرویش را بالا انداخت
_بیار پایین!
ویکتوریا با حرص و گیجی غرید؛
_چی؟
آروی خونسرد و جدی لب زد:
_صداتو!
تقریبا صدا از هیچ کس درنمیامد،
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
هانیل
20خب خداروشکر ویکتوریا هم دکمه ش زده شد😂🤌
۲ سال پیشاسما
20یعنی میشه ویکتوریا بره به خاک سیاه ازش متنفرممممممم ایوللللل اروییییی😍😍😍😍😍
۲ سال پیشباران
10عییییییی رسیدیم به قسمت خوب ماجرا ویکتوریا جان ننه، برات آرزوی موفقیت میکنم عزیزم
۲ سال پیشمبی
10یس یسسس. همینههههههه دوسسسس داشتمشششششش
۲ سال پیش.
50بینظیرهههه الانِ که غش کنممم ♡
۲ سال پیشHASTI
80ویکتوریا تمام شد 💃😂راز اروی حالاا کنجاوی اورده😂 خیلی خفن ویکتوریا رو حذف کرد دلمو خنک کرد😃😅😂 عالی بود😊
۲ سال پیشزهرا
40تاماااااممم ویکتوریااا حذففف شددد حقشههه
۲ سال پیشسانیا
30وای کاش دیگه آشتی نکنن
۲ سال پیشمیساا
60وااووووو چه خفن دلم خنک شدا حالا بیا و صبر کن تا راز اروی رو بفهمیم
۲ سال پیشکیانا
70تازه شروع داستانهههههههه
۲ سال پیشHana
120راااااز واااو عالی شد الان باید استرس و خماری راز آرویم بکشیم😂💔 تسنسمثنثنثمیمیمیمی عجب چیزی شددد پشمااااام خ خوب بود دلمان بسی خنک شد😂✌🏻
۲ سال پیش
Nfs
00آخ مرجانی زدی تار و پوت کردی ویکتوریا عنووو اروییی خفنننمون✨✨✨ ایزابلللل🥵❤️ امیدوارم ویکتوریا دوبارع نیاد و کامل حذف شده باشههه راز اروی حالا بیا و پیدا کن از ی جا خوشحال میکنی از ی جا کنجکاو مرجا