زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و چهل و ششم
زمان ارسال : ۵۹۱ روز پیش
آنابت به آن حتی ذرهای اهمیت نداد اما ایوان میدانست این دیالوگ قسمتی از زندگی او را روایت میکرد.
***
- زرنیخ، قاتل زنجیرهای، این بار با قتل یکی از پزشکان سازمان پزشکی قانونی، آشوب به پا کرد.
دوربین از روی خبرنگار کنار رفت و آنطرفتر، یعنی خیابان را نشان داد.
مردم با پلاکاردهایی که رویش متن اعتراضی نوشته بود، مقابل سازمان پزشکی قانونی تجمع کرده و خواستار م
سیتا
30واقعا آدم ها چقدر میتونن چندش باشن در صورتی بهتر و باهوش ترین موجود رو زمین محسوب میشن چراااا اینقدر بد هستن آدم ها مخصوص اون ها که به یک مقام یا قدرت زیاد دست پیدا میکنن