پارت دویست و شانزده :

اصلا دلم نمی‌خواست که وارد بحثشون بشم، به خاطره همین روم گرفتم و خواستم از جام بلند شم اما با خنده‌ی حرصی مریم، توی جام متوقف شدم و این بار پر از نفرت نگاهش کردم.

- هر کاری دوست داری بکن! انقدر خوشحالم که با این حرف‌هات ناراحت نمی‌شم.
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.