عطر رازقی به قلم مهراد رستایی
پارت سی و هفتم :
دود سیگار و قلیانفضا را احاطهکرده بود، مردم باپوششهای رنگاوارنگ بهاینطرف و آنطرف میرفتند.
دربند، حسابیشلوغبود و صدایخنده، آهنگ، همهمه مردم عبور و مرورحسابی؛ پرویز و چندتا از دوستانش رویتخته رستوران کهبا قالیستنیزینتگرف ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
قشنگتراز پریا
10این شقایق چ ادمیه😐😐