پارت سی و پنجم :

حی‌و‌حاضر مقابل‌ آینه‌ایستاده بود. تنها‌تکمیل‌کار شال‌آبی با‌ پرپرک‌های سیاه‌بود که‌جلوه‌دهنده خاصی‌داشت، روی‌سرش را که دریای‌آبی‌پوشاند کامله‌‌کامل‌شد. ته‌دلش‌‌ قلابی‌شده‌بود که‌مدام‌تیر می‌کشید‌ دوباره‌وسوسه باریکه‌ای‌کرد که دودش‌حلقه‌حلقه‌ راهی‌هو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.