پارت هفده

زمان ارسال : ۸۹۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

سرهنگ نگاهی به عکس انداخت و مجدد پرسید:

- چیزی شده؟

نگاه‌های مشکوک سرگرد و بقیه، روی چشم‌های حیرانم سنگینی می‌کردند. انگشتم را روی صورتش گذاشتم و با حرص گفتم:

- این... این دختره، این دوست منه!

سرگرد با بهت گفت:

- چی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.