اسلحه ی خودکشی به قلم مبینا حاج سعید
پارت هفده
زمان ارسال : ۸۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
سرهنگ نگاهی به عکس انداخت و مجدد پرسید:
- چیزی شده؟
نگاههای مشکوک سرگرد و بقیه، روی چشمهای حیرانم سنگینی میکردند. انگشتم را روی صورتش گذاشتم و با حرص گفتم:
- این... این دختره، این دوست منه!
سرگرد با بهت گفت:
- چی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آتش
12از همین الان ضعف نشون نده نویسنده این عکسایی که گذاشتی حداقل در مورد سرگرد نقوی،روناک خرم بایدبگم اگه یکی اینارو ببینه به ذهنش خطور نمیکنه اینا پلیسن هم از تیپشون هم یه لباس پلیسی به عنوان نماد ندارن