پارت دوم

زمان ارسال : ۸۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

لباس‌هایش خاک آلود و کمی خون از کنار شقیقه‌اش تا نزدیکی گونه راه گرفته بود. چشم‌هایش از اشک سرخ بود و لب‌هایش به سفیدی می‌زد.

تا خودم را از لا به لای جمعیت به سوگل برسانم، چند نفری طعنه‌ام زده و تعادلم را بر هم زدند. مقابل خواهرم ایستادم و دل ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.