پارت چهارم

زمان ارسال : ۸۸۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

ساعت‌پنج‌ بعدازظهر بود خورشید‌زمستانی درحال‌غروب چند‌تکه‌ابر روی آن‌را پوشانده بود و خبر از فردایی بارانی‌ یا برفی می‌‌داد. شهروز روی‌صندلی‌چرمی‌شرکت‌نشسته بود و داشت پرونده‌ای را به پایان‌می‌رساند تا به پدرشقایق اوراق سودیکسال‌گذشته شرکت را تحویل ده ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.