اسلحه ی خودکشی به قلم مبینا حاج سعید
پارت یازده
زمان ارسال : ۹۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
مشتی به کمرم کوبید و با فریاد خطاب به افرادش گفت:
- بیاریدشون توی باغ. میخوام همه ببینن چطوری جاسوسها رو به سزای اعمالشون میرسونم!
از پلههای انباری بالا رفتیم و از میان درختان و شاخههای تنیده درهم عبور کردیم. رو به روی عمارت، ما را ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دخترای من
۳۷ ساله 00عالی باریکلا دختر 👌👏👏