اسلحه ی خودکشی به قلم مبینا حاج سعید
پارت دوم
زمان ارسال : ۶۹۰ روز پیش
در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
معصومه!!!
10و ارسلان هم که تهدیدش کرد و اینا خلاصه فقط یه سوال آمل اسم پسره هست ؟؟ و اونم همون سرگردیه که این دختره رفت نتاجش بده 🤔
۲ سال پیشمبینا حاج سعید | نویسنده رمان
عزیز جان آمل اسم یه شهرستان داخل مازندرانه. اسم شخص نیست.
۲ سال پیشمعصومه!!!
10آهان بله میدونستم شهرستان هست اما چون بالای پارت نوشته بود آمل فکر کردم اسمشه تشکر 😊
۲ سال پیشاناهیتا
10تاحالا فک میکردم پسره😆😆😆
۲ سال پیشح
۳۴ ساله 10خسته نباشید نویسنده عزیز فقط یک سوال اول رمان راوی داشت ازطرف یک پسر حرف میزد بعد شد دختر یا کلان دختر بود از اول 🤔🤔
۲ سال پیشمینا
10ساعت های چند پارت گذاری میکنن؟؟
۲ سال پیشآنیم
30👌 فقط من یه چیزی رو کمی قاطی کردم اولین نفر که رمان از زبان اون بود چه شخصیتی بود؟؟؟ نوشته بود( پنچ سال قبل)
۲ سال پیشسیتا
10تا اینجا که خوب هستش
۲ سال پیشدخترای من
۳۷ ساله 10عالی باپارت گذاریه زیاد مرسی 👌
۲ سال پیشپرواز
۲۴ ساله 20افرین جالب فقط چون اوایل داستان یکم گنگ ک اونم طبیعی خوب بود مبینا عزیز 🤍🤌
۲ سال پیشفاطمه
30تا اینجا عالی به نظر میرسه فقط خدا کنه خانم حاج سعید حجم پارتارو کم نکنه
۲ سال پیش
معصومه!!!
21سلام نویسنده جان من تا حالا رمان هاتو نخوندم واین اولیشه از شروع رمانت خوشم اومد و جوری بود که من حدودا از حالت گنگ در اومدم و اون جوری که فهمیدم ارسلان عموی آمل هست که تمنا به خاطر عامل خودشو کشت و