دلبریده به قلم مایا
پارت هفتم
زمان ارسال : ۹۰۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
با شنیدن صدای تلفن لیوان توی دستم رو کنار گذاشتم، طولی نکشید که با شنیدن صدای گریهی مامانم پوفی کشیدم و سرم رو به مبل تکیه دادم.
- اروند مامان؟ نگو میخوای بریو مامانتو اینجا تنها بزاری!
از پشت تلفن پوزخندی زدم و دستم رو به شقیقهم کشید ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
:|
10خواهشا پارت های بعدی رو بزارین