دلبریده به قلم مایا
پارت هشتم
زمان ارسال : ۹۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
گوشی رو توی دیوار کوبیدم و نفسم رو عمیقتر از همیشه کشیدم، بعد از اینکه اوضاعم توی آلمان درست شد کلید ویلا رو میدم به علیرضا، نمیخواستم همبازی بچگیم آخرین خاطرش از من خسیس بازی و دله بودن باشه!
باورم نمیشد قراره برم، انگار فردا قرار بود یه ار ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
معصومه!!!!
20یعنی خونه رو واسه یه دختر دیگه می خواست🥲