دلبریده به قلم مایا
پارت پنجم
زمان ارسال : ۹۰۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
به محض بستن چمدونم کوچیکم دستم رو کش دادم و فارغ از غم دنیا خودمو روی تخت انداختم و دستم رو دراز کردم ولی به محض برخورد دستم به پاکتی که صداش به جعبه سیگار شبیه بود سریعا برگشتم و با دیدن جعبه سیگار بهمنی که از ترس حاج بابا توی یکی از چمدونا قایم کر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
..؟..
10دوس دارم مامانشو خفه کنم اینقد حرص میده آدمو😐