دلبریده به قلم مایا
پارت چهارم
زمان ارسال : ۹۳۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
با دیدن دامن گلگلی مامان از لای در نفس حبس شدهم رو آزاد کردم و چشمهام رو محکم بستم.
- خدایا منو بکش! این دختر نون حروم نخورده بود که اینجوری از آب در اومد، خدایا من چه خطایی به درگاهت کردم که این بچه رو گذاشتی تو دامنم!
دستی به گلوی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
بنده خدا
10خیلی خوب توصیف و صحنه پردازی می کنید خیلی خوبه قلمتون قوی وخوبه.ممنون مایا جان