پارت دوازده

زمان ارسال : ۱۲۶۰ روز پیش

اول رفتیم خونه و و هر دو به نوبت دوش گرفتیم

و وقتی از حموم اومدم نیاز جلو آینه داشت آرایش می کرد

به سمت کمد رفتم که خیلی جدی گفت:

-اونایی ک گذاشتم رو تخت رو بپوش...امروزم خرید کنیم، برای بیرون چیزی نداری

گیج گفتم:

...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید