پارت هفده

زمان ارسال : ۱۳۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 36 دقیقه

-بشین عزیزم بشین.

درو بست و اومد نزدیکم، با صدای آروم گفت:

-میخوام یه حرفایی بهت بگم ولی مبادا آراز بفهمه ها.

تو دلم گفتم یا خدا. چیشده؟ نکنه دیده ما رو تو استخر؟ و کلی فکرای دیگه ریخت تو سرم؛ همشونو پس زدم و گفتم:

-چیشده ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.