پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت نود و دوم :
سوار ماشین شدیم و برگشتیم خونه، پشت در ایستادم و با اطمینان پلک زدم :
_ نگران نباش، هرچی بشه ما همو داریم.
تا درو باز کردیم مرجان سریع به سمتمون اومد و با سلام کوتاهی بچه رو گرفت و گفت :
_ سانیا خانم و مهرانه خانم خونه نیومدن آق ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرمیتا
00سام بچه خودشون بود ؟