پشت چراغ قرمز (جلد دوم) به قلم حانیا بصیری
پارت نود :
عمو منتظر بهمون نگاه کرد تا اومدم حرف بزنم یهو سانیا بلند شد و گفت :
_ بزارید قبلش من از سوپرایزم رونمایی کنم بعد شما بگید خوب؟
کلافه خواستم بهش چیزی بگم که نویان دستشو گذاشت روی دستم و به آرامش دعوتم کرد، سکوت کردم و خودمو با تیکه کردن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
بهار
00واای میدونستم سانیا یه نقشه ای داره ولی اصلا فکرشم نمیکردم مهناز این کارا رو کرده باشه