منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و چهارم :
_چته!
روبه روم تو فاصله کمی ایستاده بود
_نیا!
با بهت و چشمای ریز شده گفتم:
_چی؟
خیره به چشمام جدی گفت:
_یه نقشه دیگه میکشیم، اومدنت به اونجا خطرناکه، قول میدم خواهرت و پیدا کنم.
نفس عمیقی کشیدم:
_من خواهر دلسوزی واسه نهال نبودم، از بچگی تو خونمون ارامشاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۱ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۰۳۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
......
50چرا آدمو تو خماری میزارین اخه😐خدای انقد کم شده پارتا ک دو ثانیه هم طول نمیکشه ب خوندنش اخه این چ کاریه آدم دل سرد میشه اع رمان😐💔