پارت نهم

زمان ارسال : ۱۴۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

حسام با دلسوزی نگاهی انداخت و گفت:

- کجا با این حال و روزت؟ بریم درمانگاهی جایی؟ یا بگو برسونمت خونتون.

دخترک اما با لحنی خشن جواب داد:

- لازم نکرده! می خواستی زودتر راه بیوفتی که اینجوری کتک نخورم، حالا هم نمی خواد دلت بسوزه... ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.