منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و هفتم :
مهماندار که اومد سمتم فوری کمربندم و باز کردم و بلند شدم.
بی تعادل از بین پیرزنا اومدم بیرون.
نفس نفس زنون درحالی که دهنم و پاک میکردم گفتم:
_جای منو عوض کنید...
پیر زنه درحالی که دندونش و میزاشت سر جاش گفت:
_وا چه لوس شدن دخترای این دورو زمونه.
مهماندار گیج شاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۰۷۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
بایرام
00واقعا رمان باحالیه ، دم نویسنده گرم