پارت هفتاد و یکم :

آبی به دست و صورتم زدم و وقتی برگشتم دیدم هلن و نیاز هم بیدار شدن، صبح بخیر گفتیم و رفتیم سر میز صبحونه با دیدن میز صدامو صاف کردم و در جواب نگاه های نیاز شونه ای بالا انداختم ، هلن با خنده گفت :

_ قشنگ شده نه؟ اینو از توی کانال ایده های خانم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.